فرزندان من ، دوستان من !
من اكنون به پایان زندگی نزدیك گشتهام. من آن را با نشانههای آشكار دریافتهام
وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و كام من این است كه این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد ، زیرا من به هنگام كودكی ، جوانی و پیری بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است ، آن چنان كه هم امروز نیز احساس نمیكنم كه از هنگام جوانی ناتوانترم
.
من دوستان را به خاطر نیكوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام
.
زادگاه من بخش كوچكی از آسیا بود. من آنرا اكنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا كه از شكست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام كه به سرای دیگر میگذرم ، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم كه آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است كه روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می كند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود ؛ پس اگر چنین بود كه من اندیشیدم به آنچه كه گفتم عمل كنید و بدانید كه من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید كه در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست
.
باید آشكارا جانشین خود را اعلام كنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد
.
من شما هر دو فرزندانم را یكسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم كه آزمودهتر است كشور را سامان خواهد داد
.
فرزندانم ! من شما را از كودكی چنان پروردهام كه پیران را آزرم دارید و كوشش كنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند
تو كمبوجیه ، مپندار كه عصای زرین پادشاهی ، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند
.
همواره حامی كیش یزدان پرستی باش ، اما هیچ قومی را مجبور نكن كه از كیش تا از هر كیشی كه میل دارد پیروی كند .
هر كس باید برای خویشتن دوستان یك دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیكوكاری به دست نتوان آورد
.
از كژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاك و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد كه ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری كردم. نیكی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود
.
به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد كنید نسبت به یكدیگر آزرم بدارید
.
پیكر بیجان مرا هنگامی كه دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاك باز دهید. چه بهتر از این كه انسان به خاك كه این همه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد
من همواره مردم را دوست داشتهام و اكنون نیز شادمان خواهم بود كه با خاكی كه به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم
هماكنون درمی یابم که جان از پیكرم میگسلد ... اگر از میان شما كسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد ، تا هنوز جان دارم نزدیك شود و هنگامی كه روی خود را پوشاندم ، از شما خواستارم كه پیكرم را كسی نبیند ، حتی شما فرزندانم. پس از مرگ بدنم را مومیای نكنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاك پاك ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاك ایران را تشكیل دهد. چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینكه بدنش در خاكی مثل ایران دفن شود
از همه پارسیان و همپیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینكه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند
.
به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه كنید ، به دوستان خود نیكی كنید
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
وصیت نامه ی کوروش کبیر,
وصیت نامه,
وصیت,
کوروش کبیر,
کبیر,
کوروش,